جودی آبوت درون من-1

متن مرتبط با «تخیل» در سایت جودی آبوت درون من-1 نوشته شده است

اگر روزی تخیل مرا از من بگیرند ...

  • اگر روزی تخیلِ مرا از من بگیرند درواقع بخش بزرگی از من را از من گرفته‌اند. می‌دانم که بدون تخیل هم می‌توان زندگی کرد اما آن‌جور زندگی دیگر به درد من نمی‌خورد. برای همین هروقت کسی به من می‌گوید: 《از این خیالات بیا بیرون دختر!》مثل آن است که بگوید: لطفا بیش از این به زندگی‌ات ادامه نده. برای من همین معنا را دارد هرچند که قصد آن شخص فقط بازگرداندن من به جهان واقعی باشد. من از کودکی خیال‌پرداز بوده‌ام، مثل همه‌ی بچه‌ها. اما فرقم با آن‌ها در این بود که پس از ورود به بزرگسالی چیزی از تخیل و خیال‌بافی‌ام کم نشد. هنوز یادم هست روزی را که در چهارده‌سالگی سر کلاس انشایم را می‌خواندم و بچه‌ها به من می‌خندیدند.من در انشایم نوشته بودم که وقتی کوچکتر بودم دو سفینه‌ی فضایی در آسمان دیدم و اگر تذکر معلم به بچه‌ها نبود،آن‌ها همچنان به من می‌خندیدند. حالا با خودم فکر می‌کنم اگر آن زمان می‌دانستند که جز این، یک دوست خیالی هم داشتم که از مریخ می‌آمد و به من سر می‌زد در مورد من چطور فکر می‌کردند؟ یا مثلا اگر می‌دانستند بعد از رفتن آن دوست فضایی با یک مومیایی از مصر دوست شدم و چون از او می‌ترسیدم پس از مدتی خواستم دیگر سراغم نیاید، چطور؟ فکر می‌کردند دیوانه‌ام؟ برای همین‌هاست که هنوز هم ژانر فانتزی را دوست دارم. افسانه‌ها را دوست دارم. به دنیای اساطیر علاقه‌مندم و داستان‌هایی که در آن‌ها رنگی از جادو باشد برایم هیجان‌انگیز است. این‌ها فقط یک علاقه‌مندی ساده نیست. چیزی شبیه باور داشتن آن دنیاهاست. خدا برخلاف آدم‌ها هی به من نمی‌گوید: 《از این خیالات بیا بیرون دختر!》. این خصیصه‌ای است که خودش در من قرار داده و البته می‌دانم که از من انتظار بیشتری دارد. انت, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها