دیروز خاله حالش بد شد. به پرستار زنگ زد تا به خانه بیاید. گفت رمق اینکه تا درمانگاه نزدیک خانهشان برود را ندارد. پرستار آمد تا به او سرم وصل کند. استرس مادربزرگ بیشتر از روز اول شد و خاله هم بیش از قبل نگران سلامتی مادربزرگ شد. ما چندبار سوپ و غذا بردیم و برگشتیم. امروز چند دقیقه پیش مادربزرگ زنگ زد. شماره درمانگاه را میخواست. هرچه شماره را برایش میخواندم اعداد رو درست نمیشنید. میگفت دستم دارد میلرزد. مشخص بود که به شدت دچار تنش شده است. گفتم چه اتفاقی افتاده است؟ و فهمیدیم خاله دچار تنگی نفس شده. حال روحی هیچکدامشان خوب نیست و هرچه میگوییم با استرس فقط اوضاع سختتر میشود فایده ندارد. اینها را دارم مینویسم که چه؟ که بگویم هنوز هم باید در مکانهای بسته یا شلوغ ماسک بزنید. هنوز هم باید شیوهنامههای بهداشتی را رعایت کنید. اگر سختتان نیست فعلا از دیدارها و دورهمیهایتان بزنید تا اوضاع کمی بهتر شود. خاله من این اواخر به یک مراسم ختم رفته بود و در یک گردش داخل شهری شرکت کرده بود. هم ماسک زده بود هم مثل همیشه، سختگیرانه بهداشت را رعایت کرده بود. اما گرفت. پس لطفا مراقب خودتان باشید. بخوانید, ...ادامه مطلب