بخوان به نام گل سرخ

ساخت وبلاگ

آن بیرون از دیروز عصر باران می‌بارد. بارانی که شاید نباریدن برف امسال را تا حدی جبران کند. (هرچند که باران برای ما برف نمی‌شود.)

به قطعه بی‌کلامِ A Rainy Day in Temple گوش می‌دهم و به دستبندی که استادم روز دفاع هدیه داده بود نگاه می‌کنم. روی آن نوشته است: بخوان به نام گل سرخ. سرآغاز شعری است از شفیعی کدکنی:

بخوان به نام گل سرخ، در صحاری شب،

که باغ‌ها همه بیدار و بارور گردند.

بخوان، دوباره بخوان

تا کبوتران سپید

به آشیانه خونین دوباره برگردند...

پدر از سکسکه‌هایش خسته است. می‌گوید دیگر معده روده‌اش درد می‌کند بس که سکسکه کرده. باید بعد از متخصص مغز و اعصاب از یک متخصص داخلی هم نوبت بگیریم.

کاش تا روز پدر حال بابا بهتر شود.

کاش حال همه پدر مادرها همیشه خوب باشد.

جودی آبوت درون من-1...
ما را در سایت جودی آبوت درون من-1 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5ysmnmajidid بازدید : 48 تاريخ : يکشنبه 24 دی 1402 ساعت: 22:12