مست عشق

ساخت وبلاگ

من شاگرد کوچک ادبیات فارسی هستم. و خدا می‌داند که این جمله را از سر فروتنی و تواضع نمی‌گویم. که ای کاش واقعا درختی بودم پر بار، درختی سنگین از بار دانایی تا گفتن چنین حرفی از زبانم یا تراوش چنین کلماتی از قلمم، افتادگی و خاکساری محسوب می‌شد.

امروز که به تماشای فیلم سینمایی مست عشق نشسته بودم، در دقایق پایانی فیلم، یک‌بار دیگر از اینکه در جایی از مسیر تحصیلی‌ام، راه عوض کردم و به سوی علاقه‌ قدیمی‌ام یعنی ادبیات بازگشتم، احساس رضایت کردم. به خاطر آوردم آنچه زمانی به من -به منِ ترسو- جسارت داد تا چنین تصمیمی بگیرم،سختی‌هایش را بپذیرم و برایش چند سال تلاش کنم، همین شاعران و اشعارشان بودند. مولانا، سهراب سپهری، فردوسی، نظامی، حافظ، سعدی، نصرالله منشی و ... بودند که مرا به این وادی فراخواندند. اصلا همین‌ها بودند که درک من از معنای زندگی، عشق، خداوند و احتمالا بسیار چیزهای دیگر را دستخوش تغییر کردند. همین‌ها سرسپرده‌ام کردند، مرا به گریه کشاندند و مبتلایم کردند.

البته که مست عشق برای اهالی ادبیات حرف تازه‌ای برای گفتن ندارد، فیلمی برای یادآوری دانسته‌های پیشینشان از زندگی شمس و مولانا است. اما برای منی که همیشه خودم را همان فرزند کوچک ادبیات فارسی می‌دانم خالی از درس و بهره نیست. معمولا از تماشای چنین فیلم‌هایی استقبال می‌کنم و از آن‌ها لذت می‌برم. خودم را درگیر نقدهای کوبنده‌ای که خستگی سازنده را در تنش باقی می‌گذارد نمی‌کنم. از منتقدانی حمایت می‌کنم که اول از ضرورت‌های ساخت چنین آثاری برای معرفی مشاهیر به عموم مردم سخن می‌گویند، از دغدغه‌مندی سازندگانشان تشکر می‌کنند و زحمت آنان را ارج می‌نهند و بعد خیلی نرم و لطیف درباره اینکه در آینده چه باید کرد و چگونه می‌توان کارهای کامل‌تری در ادامه همین جریان ارائه داد، صحبت می‌کنند.

در ادامه دوست دارم شما را به تماشای قسمتی از اپرای عروسکی مولوی دعوت کنم. به این پیوند مراجعه کنید: دیدار شمس و مولانا

جودی آبوت درون من-1...
ما را در سایت جودی آبوت درون من-1 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5ysmnmajidid بازدید : 8 تاريخ : دوشنبه 17 ارديبهشت 1403 ساعت: 13:15