یک صندلی دیگر

ساخت وبلاگ

ژاله صامتی،سیما تیرانداز و شقایق فراهانی بازیگران آن هستند.

حمیدرضا ترکاشوند و امیر عظیمی‌ در این اجرا آواز می خوانند.

نام محمد چرمشیر پای کار است.

چقدر همه چیز این تئاتر خواستنی است.

به ساعت اجرا نگاه می کنم: ۲۱

پس تمام است.نمی توانم بروم.

حساب می کنم اگر کسی ساعت ۹ آنجا باشد،برگشتنش به خانه می خورد به ساعت ۱۱ونیم،۱۲ شب.

در آن ساعت یک دختر تنها دلش را دارد که با اسنپ برگردد؟من که نه.اصلا تو بگو ۱۲ شبِ تهران مثل روز است و مردم هنوز توی خیابان اند و مشکلی پیش نمی آید.باشد،من نمی توانم.

زمان اجرای این نمایش با زندگی من که ساعت خوابمان در خانه ۱۱ شب است جور در نمی آید.من هم آنقدری مستقل نیستم که بگویم :من می روم تماشای فلان تئاتر و ۱۲ شب بر می گردم،شما بخوابید...

حتی اگر با خاله ام هم بخواهم بروم از آن طرف مادربزرگم رضایت نمی دهد چون او هم درست مثل ما می گوید ده شب به بعد همه باید در خانه باشند.

فرناز چند روز پیش می گفت اگر به خاطر کرونا می ترسی بروی تئاتر دیگر نگران نباش،اوضاع خیلی بهتر شده،برو.

نتوانستم بگویم مشکلم دیگر کرونا نیست،ساعت اجراها برای کسی مثل من خیلی دیر است.

برای همین است که در تمام این سال ها حتی یک بار هم به دیدن یک تئاتر نرفتم.برعکس بارها و بارها به سینما رفتم چون آنجا دیگر مشکل زمان یا دوری راه برایم مطرح نبود.تعداد سالن های سینما در تهران آنقدر زیاد است و سانس ها انقدر متنوع است که به راحتی می توانی پای یک فیلم بنشینی.برخلاف تئاتر که یک اجرای زنده است و محدودیت های خودش را دارد.

خوش به حال هرکس که پای این نمایش می نشیند.

یک صندلی در آن سالن هست که فقط انتظار مرا می کشد،فقط انتظار من.

حتی اگر کس دیگری هم روی آن بنشیند او یادش نمی رود که من می خواستم آنجا بنشینم.

جودی آبوت درون من-1...
ما را در سایت جودی آبوت درون من-1 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5ysmnmajidid بازدید : 85 تاريخ : سه شنبه 31 خرداد 1401 ساعت: 1:04