نسیم

ساخت وبلاگ

ساعت یک ربع به نهِ شب بود.

روی صندلی آشپزخانه نشسته بودم و توی لیوانی که پریسا هدیه داده بود دوغ هشت گیاه عالیس می نوشیدم.روی لیوانم علامت ماه آبان یعنی تصویر یک عقرب بود و من به پریسا گفته بودم:یادم نمی‌رود که من یک عقربم و نباید از چیزی بترسم!

حواسم به درخت انجیرِ پشت پنجره بود که نسیم ملایم تابستانی زیر نور ضعیف کوچه پشتی، بین برگ هایش می پیچید.

یک لحظه حس کردم وجود چیزی به نام نسیم در طبیعت چقدر دوست داشتنی است،نسیم صبحگاهی،نسیم شبانگاهی،نسیم بهار،تابستان...

گفته بودم که نام خواهر من هم نسیم است؟

جودی آبوت درون من-1...
ما را در سایت جودی آبوت درون من-1 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5ysmnmajidid بازدید : 95 تاريخ : سه شنبه 31 خرداد 1401 ساعت: 1:04