سفرنامه‌های شفاهی

ساخت وبلاگ

آن‌ دسته از دوستانم که از ایران می‌روند و تجربه‌ای جدید از زندگی را در سرزمینی دیگر کسب می‌کنند برای من حکم سفرنامه‌های شفاهی را دارند. البته سفرنامه‌هایی که هنوز ناگفته و نانوشته‌اند.

در صفحه‌های اینستاگرامشان جز اینکه بتوانم تعدادی عکس محدود را تماشا کنم به اطلاعات دیگری نمی‌رسم. به همین خاطر اگر دوستی‌ام با آن‌ها کمی قدمت داشته باشد یا صمیمیتی در کار باشد حتما از آن‌ها می‌خواهم که از دنیای جدیدشان به من بگویند.

چند وقت پیش به دوستی که به تازگی به سریلانکا رفته بود پیام دادم و خواستم از تجربه‌‌ی زندگی در آن‌جا بگوید.

امروز برایم چند ویس فرستاد و با جزئیات درباره این سفر چندماهه گفت. از غذاهای تندشان گفت. از اینکه خانه‌اش نزدیک یکی از معابد بودایی‌هاست و گاهی زمزمه نیایش آن‌ها را می‌شنود. از جشن‌هایشان. آب و هوای گرم و مرطوبش، پشه‌هایش. از اینکه مردم آنجا نگران روزی فردایشان نیستند و به قول خودمان دم غنیمتی‌اند. از اینکه چه او را بشناسند و چه نه به او لبخند می زنند و سلام می‌دهند. آخرهفته‌هایشان عادت دارند لباس روشن بپوشند. با طبیعت و حیوانات و حشرات آن‌جا مشکلی ندارند و به همین خاطر در خانه‌هایشان سوسک و مارمولک و ... از در و دیوار بالا می‌رود. از تنهایی و احساس غربت و خیلی چیزهای دیگر.

من آدم ساختارمندی هستم، کم پیش می‌آید که در زندگی‌ام ریسک کنم. ریسک‌هایم محدودند. اما این دلیل نمی‌شود که آدم‌های ریسک‌پذیر را دوست نداشته باشم.

اتفاقا آدم‌هایی شبیه این دوست برایم همیشه هیجان‌انگیزند.

جودی آبوت درون من-1...
ما را در سایت جودی آبوت درون من-1 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5ysmnmajidid بازدید : 81 تاريخ : يکشنبه 7 اسفند 1401 ساعت: 7:32