سلام بر دوستی های تازه

ساخت وبلاگ

هیچ کس از روزهای در پیش رویش چیز زیادی نمی داند.آن چیزهایی هم که می داند و به خیال خودش از آن ها آگاه است مربوط می شود به سرانجام احتمالی رویاها و آرزوها و اهداف خودش.مربوط می شود به تصویری که از آینده اش در نظر دارد.

روزی که با او در یک جای مشترک درس می خواندم،فکرش را نمی کردم که پس از آن سال و پس از کنکور دیگر هرگز ارتباط دنباله داری میانمان شکل بگیرد و دوباره ببینمش.همانطور که پس از آن سال دیگر هیچکس را ندیدم و جز خاطره ای پررنگ از دوستی با چند نفرشان،چیزی برایم باقی نماند.

به گمانم شش هفت سالی گذشت.یک روز که شبیه به بارهای پیش از آن،دلتنگش شده بودم تصمیم گرفتم این دلتنگی را در حد یک احساس باقی نگذارم و شماره اش را پیدا کنم و به او پیامی دهم.این کار را هم کردم و حالا چقدر راضی ام از این کار.

ما امروز یعنی در اولین فرصت ممکن بعد از آن پیام،یکدیگر را دیدیم.در حالی که او راه یک ساعته ای را برای این دیدار پشت سر گذاشته بود.

امروز دوباره به یکدیگر رسیدیم در حالی که چیزهای مشترک زیادی میانمان به وجود آمده بود.

آنقدر حرف برای گفتن داشتم که عبور دقیقه ها از میانمان یا شاید هم عبور ما از دقیقه ها را حس نمی کردم.زمان دچار بی معنایی و بی هویتی خاصی شده بود.

یاد آن صحبت از جوئل اوستین افتادم که می گفت وقتی کسی از زندگیتان خارج می شود نباید از این موضوع ناراحت شوید چرا که خداوند خوب می داند در کجای زمان و مکان آدم دیگری را جایگزین کند.آدمی که برای قرار گرفتن در مسیر زندگی و اهداف شما در هماهنگی بیشتری نسبت به سایرین است.

امروز حس کردم کسی مرا بیشتر از دوستان امروزم می فهمد.

و حالا به روی روزهای جدید حضور او در زندگی ام لبخند می زنم و سعی می کنم به عمر این دوستی چندان فکر نکنم.حضور او برای هرمدت که باشد برایم دلخواه و شیرین خواهد بود.

جودی آبوت درون من-1...
ما را در سایت جودی آبوت درون من-1 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5ysmnmajidid بازدید : 119 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 23:13